جدول جو
جدول جو

معنی ده ارباب - جستجوی لغت در جدول جو

ده ارباب
(دِهْ اَ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در چهارهزارگزی شمال خاوری بنجار. سکنۀ آن 1340 تن می باشد. آب آن از رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دق الباب
تصویر دق الباب
کوبیدن در، کوبه بر در زدن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ دِ هَِ اَ)
دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 40 هزارگزی جنوب غربی صفی آباد و 4 هزارگزی مشرق جادۀ سبزوار به نقاب، در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 3319 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَبْ بِ اَ)
رب الارباب. خدایان خداه. الله. (یادداشت مرحوم دهخدا). خدای خدایان:
یا رب از جنس ما چه خیر آید
تو کرم کن که رب اربابی.
سعدی.
عدم کی راه یابد اندرین باب
چه نسبت خاک را با رب ارباب.
شیخ محمود شبستری.
و رجوع به رب الارباب شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ سَ)
دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 9هزارگزی شمال خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. دارای 420 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ تُ)
دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 5هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان. دارای 400 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مارون تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِ هَِ اِ)
دهی است از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، در 3 هزارگزی غرب گرمسار و 2 هزارگزی جنوب ایستگاه راه آهن گرمسار، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 237 تن سکنه دارد. آبش از حبله رود، محصولش غلات و پنبه و بنشن و انگور و انار و انجیر، شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
در کوبه کوفتن در (بوسیله حلقه در) در کوفتن، یا دق الباب کردن، کوفتن در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دق الباب
تصویر دق الباب
((دَ قُّ لْ))
بر در کوفتن
فرهنگ فارسی معین